مامانشون این دو عزیز رو گذاشته بودن کتابفروشی ورفته بودن حرم
اینا هم انگار که به آب برسن شناییییییی میکردن ها….( #نون_خ )
با هیجان خیلی زیاد بین قفسه های کتاب حرکت میکردن و برای همه ی بچه ها کتاب ها و اسباب بازی ها رو توضیح میدادن
یک گروه بچه ی چسبیده به هم رو تصور کنید که با سرکرده گی این دو تا
و با صدای: حالا اینو ببینید بچه ها
این ور و اون ور میرفتن
خیلی خوب بودن ، خیلی …
ولی خب کتاب ها دیگه داشتن از حالت نو بودن خارج میشدن که آقای فروشنده یه کم آرومشون کرد با مهربونی…
اینجا هم دارن برای من کتاب میخونن
من معمولا کتاب فروشی حرم رو میرم
و قسمت کودک و نوجوان رو بیشتر توقف میکنم
ببینم بچه ها علاقه شون چیه
و رفتارشون با کتاب ها چطوره
در واقع ارزیابی و مشاهده 🧐😎
#مربی
هر چی از خوبی مردم این منطقه و مهمان نوازی شون بگیم ، کم گفتیم.
😬( در حدی که برای پذیرفتن مهمانی شام در این روستا تهدید شدیم و تحت الحفظ برده شدیم به منزل یکی از اهالی)
خانم بونگی و چند نفر دیگه که حد نصاب خوبی در شناسایی داشتن
وارد دوره ی اول تربیت مربی ما شدن
و
تا اینجای کار حقیقتا پیشرفت عالی داشتن
و کلی قدم موثر برای شدن ها و توانستن ها برداشتن…
[دوره مقدماتی در گام های پایانی خودش هست ]
خدا قوت بهشون میگیم
و از همین جا سلام میکنیم بهشون
بدونن که دل ما براشون تنگ شده خلاصه.
ان شاءالله در تابستان پیش رو برای دوره تکمیلی بریم منطقه دوباره .
🔺 منطقه زهکلوت #کرمان _ نوروز ۱۴۰۱
🌱 zil.ink/jahadibentolhoda